Saturday, November 14, 2009

حقهای من

حق من چیست؟مهمترین حق من مادری است و پدری ...ساییشان بر سرم...حق من سر پناهیست...حق من خانه است و ماشین و شغلی...حق من شکمی سیر است...حق من...حقهای زیادی دارم که نبودنشان آزارم میدهد... بودنشان هم کامل راضیم نمی کند.جای یک چیزی خالیست یک جای کار لنگ میزند...یک گوشه ای از زندگیم خالی می ماند.
بارها،بارها از خود می پرسم...حق من آغوشی نیست امن برای همیشه ،تا در کنارش به آرامش برسم؟ نیمه شب از پس کابوس شبانه به آن پناه ببرم؟حق من امنیت عاطفی نیست؟حق من نترسیدن از تنهایی نیست؟حق من نداشتن ترس از دست دادن نیست؟
حق من چیست؟

Wednesday, October 07, 2009

تلخیم انگارتمامی ندارد نمی خواهد دست از سرم بردارد.نوای این آهنگ که دارد برای خودش ناله می کندخنجر می زند بر دل ریشم.
من اما هر چه می گردم نمیابم ریشه اش را.سخت شده ام.فولادی.

Monday, September 28, 2009

کجا رها کنم این بغض آویزان را؟اینهمه دلتنگی را؟برای که بگوییم واگویه هایم را؟
پرم از همهمه .سرد سردم امروز.من چه تلخم امروز
..