Monday, October 30, 2006

مالیخولیاش اوت کرده یه آدم رنجور از هستی و اندوه یا نوعی بیماری روانی با تمایل به افسردگی و دیوانگی. فکر می کنه که ظاهراً درهای دنیایی ناشناس و بی پایان را به روی روحش باز می کن
حالش خوب نیست نفس تنگیهاش دوباره شروع شده . بیخوابی هاش . بی حوصلگیهشا/
ولی خوب ایندفعه قضیه فرق می کنه. باید تظاهر کنه . به اینکه خوبه . مشکلی نداره. اتفاقی نیوفتاده.غرورش دیگه اجازه نمی ده بذاره بقیه بفهمن چه مرگشه.داره خفه می شه
این مالیخولیای لعنتی چیه؟همیشه هست . فقط گاهی کمرنگ می شه. همین . می دونی روح دیگه خودش جرئت جدا شدن ازشو نداره...