Friday, July 20, 2007

این روزها زمزمه زبانم شده این شعر از شاملو:

برویم ای یار ای یگانه ی من!
دست مرا بگیر!
سخن من نه از درد ایشان بود
خود از دردی بود
که ایشانند!
ایشان دردند و بود خود را
نیازمند جراحات به چرک اندر نشسته اند.
و چنین است
که چون با زخم وفساد و سیاهی به جنگ برخیزی
کمر به کینت استوار تر می بندند.
برویم ای یار ای یگانه ی من!
برویم و دریغا!به هم پایی این یقین
که هر چه از ایشان دور تر میشویم
حقیقت ایشان را آشکاره تر
در می یابیم!

با چه عشق و به چه شور
فواره های رنگین کمان نشا کردم
به ویرانه رباط نفرتی
که شاخساران هر درختش
انگشتی ست که از قعر جهنم
به خاطره یی اهریمن شاد
اشارت می کند.
و دریغا ای آشنای خون من ای هم سفر گریز!ـ
ِآن ها که دانستند چه بی گناه در این دوزخ بی عدالت سوخته ام
در شماره
از گناهان تو کم ترند!

Monday, July 16, 2007

تاوان


در من بنگر
تو مست در می ناب خود
در خود فراموشی خود
و فراموشی من
و
آنها
و نگاههای سنگینشان
که از روی قضاوت درونشان است
از آخرین تکه های دل من
چیزی نگذاشتند
برای ترمیم
باز هم قلبم شکست!!!!!!!!! ء
آیا این نیز تاوان دوست داشتن تو بود؟؟؟
و من
چه سر سختانه ایستاده ام
رو در رو
مقابل همه
همه کسانی که به من!!! ء
به من به چشم فاحشه ای می نگرند
و می ترسم که روزی
پیاله صبر عشقم لبریز شود
وتنم را به مرگ بفروشم.ء




.................
سوال پایین اگه جواب ندادین یادتون نره.منتظرم

Saturday, July 14, 2007

هستی

مي خواستم ديروزپست مربوط به وبلاگ و بلاگ نويسي رو بنویسم که وقت نشد.ء
تا اون پست رو بنويسم سوال ديگه دارم ازتون:ء
هستي چيست؟
فعل(هست/ است)چه معنايي دارد؟
نیستی چيست؟ و چگونه به وجود آن پي ميبريم؟
منتظر جوابتون هستم.تا بعد با هم به اين موضوع بيشتر بپردازيم.ء

Sunday, July 08, 2007

دنیا....دار مکافات.....ء


من شنیدم این یکی به اون یکی می گفت:ء
این یکی:می خوام ازدواج کنم ولی... .ء

ولی نمی شه اینروزا دختری پیدا کرد که دختر باشه یارابطه نداشته باشه.ء

اون یکی:تو که اینقدر برات مهمه می خواستی وقتی ترتیب دخترای مردومو می دادی به این فکر کنی که زنتم
دست کس دیگست.ء

Tuesday, July 03, 2007

می خواستم مطلبی در مورد وبلاگ و بلاگ نویسی بذارم. ترجیح دادم اول یه سوال بپرسم:
شما چرا وبلاگ می نویسید؟