Wednesday, November 19, 2008

فرار... فراموشی

همون بشکه تنگ و تاریکولازم دارم که همیشه وقتی حالم مثل حالاست دوست دارم برم توش جمع بشم خودمو لوله کنم و درش رو ببندم.”

1 comment:

Anonymous said...

سنتی کار کنی خمره هم جواب میده